نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

میخوام برم و پشت سرمو هم نگاه نکنم

وقتی شنیدم دلار نزدیک 6هزار تومن شده روز به روز داره بدتر میشه ،نشستم و کلی به بدبختی و بیچارگی خودم و بقیه ی جوونای این مملکت گریه  کردم . به این که جوونیمون سوخت و هر روز بدتر از دیروز . دروغ . فقر،بدبختی ، تجاوز ،بیکاری،بی ابی،محیط زیست ، بی ارزش شدنمون تو دنیا و هزار تا ننگ دیگه . همه میخوایم بریم . ده ساله که دارم حسرت میخورم که چرا من نتونستم از ایران برم ،چرا این قدر بدبختیم .یک سوم عمرمون گذشت و هنوز زندگی نکردیم . از همتون متنفرم که نابودمون کردین. مردن بهتر از این زندگیه کوفتیه. چرا من جوون باید ناامید باشم و با چشم گریون اینارو تایپ کنم ؟ لعنت بهتون که زندگی چندین نسل و یک کشورو نابود کردین. 

فقط میخوام برم .فقط میخوام نجات پیدا کنم . اگر روزی هم برم اسم و رسم و ملیتمم حتی عوض می کنم .چون دیگه ابرویی برامون نذاشتید و ایرانی همه جا مایه ی ننگه .

لعنت به وجودتون

نظرات 1 + ارسال نظر
AM دوشنبه 20 فروردین 1397 ساعت 01:49 http://my30thyear.blogfa.com/

سلام. متاسفانه همه امکانات و محاسن زندگی توی این مملکت محدود به چند ده هزار نفری میشه که بهره ای از ژن خوب بردن. با ادامه این روال برای ما و ممکلت خوبمون فقط یه اسم باقی میمونه و اخلاقی که قربانی دیانت کاسبکارانه شده و طبیعتی که قربانی سودجویی دولتی شده و استعدادها و نیروی جوان مستعدی که قربانی سرخوردگی و یاس و اعتیاد و ... شدن. درست میفرمایید اگه میخواید جوونی تون قربانی نشه باید مهاجرت کنید. اگه به آینده نسل بعد از خودتون امیدی دارید برید. اینجا بچه هامون بدون آینده متولد میشن و به خاطر تاوان اشتباهات نسلهای قبلشون دق مرگ میشن، کما اینکه همین ظلم را نسل قبل در حق خودمون دارن انجام میدن. درد دل نسل ما خیلیش مشترکه چون از بدیهیات و حداقلهای زندگیمون همه مون را محروم کردند. غصه نخورید سرنوشت و احساس قلبی خیلی از ما شبیه همه. زخم خورده ایم اما تنها نیستیم.

کامنت زیبایی بود .
بله حتی اگر لازم باشه باید سختی غربتو به جون بخریم تا نسل بعد از ما تباه نشه. متاسفانه دیگه امیدی به این مملکت نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد