نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

مردم

وقتی اولین بار با همسرم تو دانشگاه آشنا شدم اون موقعها فیس بوک و وایبر بیشتر تو بورس بود . یادمه یه عکس گلابی برای هم میفرستادیم و همش به هم گلابی میگفتیم. الانم با تغذیه ی بدی که داره خودش رسما تبدیل به گلابی شده .اگه اینجا گفتم اقای گلابی بدونین که منظورم جناب همسره.

دیشب که داشتیم از پیش خانواده ش برمیگشتیم دیدیم که یه پیکان که راننده ش یه پیرمرد بود رفته تو جدولایی که واسه جدا کردن وسط خیابون گذاشته بودن  و گیر کرده بود. بیچاره کاری از دستش بر نمیاومد و همونجوری تو ماشین نشسته بود .هیچکسی هم نیومده بود کمکش کنه. اقای گلابی رفت کمکش و کم کم مردم جمع شدن تا ماشینو بلند کنن .صحنه ی قشنگی بود یاد اون فیلم افتادم که یه نفر پاش بین قطار و ایستگاه گیر کرده بود و مردم توی ایستگاه قطارو هل دادن تا طرف پاشو در بیاره . با خودم گفتم درسته مشکلات جامعه مردمو خسته و بی رحم کرده ولی هنوزم ته وجود این مردم مهربونی و لطف هست .اگر این یه سری معلوم الحال کشورو نابود نمیکردن ،به جرات میتونم بگم که با وجود این مردم میتونستیم یکی از بهترین کشورهای دنیا بشیم . حیف که کاری کردن که هر کسی فقط به فکر منافع خودش باشه.حیف...

قانون 5 ثانیه

یه pdf خوندم که خلاصه ای از کتاب قانون 5 ثانیه اثر نل رابینزه. نویسنده تو زندگیش به بن بست رسیده و با الهام از عکس یه فضا پیما این قانون رو کشف میکنه . کاری که میخوای انجام بدی رو با شمارش معکوس 5 ثانیه شروع کن. مثلا من سال 91 گواهینامه گرفتم و سال بعدش یه تصادف کردم و باعث شد دیگه پشت فرمون نشینم.

امروز به خودم گفتم خب آخرش که چی؟ تهش چی میشه ؟ فرار کردن ازش که فایده ای نداره . کلی هزینه کردی و وقت گذاشتی که گواهینامتو بذاری تو جا کارتیت ؟

با خودم گفتم امروز وقتشه ..5-4-3-2-1 و نشستم پشت فرمون. بعد از چند سال واقعا سخت بود . اما از پسش بر اومدم .

خیلی خوشحالم که این ترسو گذاشتم کنار. 

+ امروز با جناب همسر دکوراسیون خونه رو عوض کردیم .برای تنوع خوبه . مغز احتیاج به تنوع تو محیط داره. الان خیلی خوب شده و مثل قبل آشفته نیس.

از فردا ، فقط روزهای زوج میرم سرکار. بقیه ش هم درس میخونم. نظام جدید ... راحت تر از نظام خودمونه فقط معادل سازی زیست مزخرفه.

دلم میخواد دو تا کتاب بخرم ولی پول ندارم . بی پولی خیلی بده.