نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

فقط امروز نتونستی -چیزایی که به دست آوردم

امروز صبح (طبق روال هر صبح جمعه) داشتم اتاقمو مرتب  می کردم. خب بعضی وقتا موقع تمیز کردن کتاب های صوتی رو هم گوش میدم .چند تا فایل صوتی با زمان های کم تو لپ تاپم پیدا کردم که بیشتر انگیزشی بود. خب من از این سمینارای انگیزشی و این حرفا خوشم نمیاد و هیچ اعتقادی هم ندارم چون اونا اول فکر جیبشونن(مثل هر کس دیگه) بعد نگران مردم بی انگیزه . بی انگیزه بودن مردم مخصوصا تو این دوران مملکت نقطه ی پول درآوردنشونه.

کتابا و فایلای انگیزشی درست و حسابی رو خودم میخونم .بعضی وقتا محرک های خوبی هستن حالا شاید کوتاه مدت باشه ولی خوبیش اینه پول و وقت واسه سمینارهای انگیزشی نمیزاری .

یه سری از فایلایی که شنیدم قبلا هم در موردش شنیده بودم. اینکه دوستات مشخص می کنن تو چه آدمی هستی .خب خوبه من آدمی نیستم که با دوستام برم بیرون.

در مورد ظاهرت سخت نگیر ...  طرز فکرتو عوض کن ......

دو تا مبحث رو دوست داشتم 

1- امسال یا چند وقت اخیر چیا به دست آوردی : خب  من همیشه  از خودم ناراضی ام .فکر میکنم هیچ موفقیت و پیشرفتی نداشتم .یه موجود ساکن که فقط به مروور زمان استهلاک داره.... اما اگه با خودم صادق باشم میبینم امسال یه کمی فرانسه یاد گرفتم .خیلی بهتر مبحثای فیزیک و ریاضی رو که تو دبیرستان ودانشگاه یاد نگرفتم رو یاد گرفتم .زیست و شیمی رو خیلی مفهومی تر فهمیدم . کلی زبان انگلیسی پیشرفت کرده ، یه عالمه کتاب خوندم-مهارت اجتماعیم بهتر شده و حتی دارم صاحب یه زندگی مستقل میشم.و کلی برنامه های خوب برای آینده ریختم.

خیلی حس و حالمو بهتر کرد . من هنوز همون آدمیم که شغل نداره . یه قرون پول تو جیبش نداره. هزینه های از ایران رفتن بیشتر میشه و رفتن از اینجا سخت تر .

درسته که همه ی این شرایط هست اما دارم یاد می گیرم که تواناییامو بالا ببرم و با این شرایط مقابله کنم .چون من میخوام تهش برنده باشم . آخرش اون چیزی که سالها آرزوم بوده رو به دست بیارم .


2- فقط امروز نتونستی : اگر کاری رو امروز به هر دلیلی نتونستم انجام بدم یعنی فقط امروز نتونستم انجامش بدم .این به این معنی نیس که هیچ وقت یا کلا نمی تونم .

اگر چند بار نتونستم تو کنکور اون چیزی که میخوامو به دست بیارم اگر کاری رو خواستم ولی نتونستم و ... خب دنبال دلیل می گردم و این بار قوی تر سراغش میرم.

آهسته و مستمر انجامش میدم تا بهش برسم . درسته دی ماه تموم شده قبل از عید اثاث کشی دارم و هزار کار دیگه و اینکه هنوز کل درسام مونده اما با خودم عهد کردم که هر روز یک ای دو ساعت درس بخونم تا بتونم قبل از عید همه ی مباحث رو بخونم و تست بزنم ، و این کار رو هم می کنم.

تولد یک سالگی

امروز میخواستم از بورس مطلب بذارم که وقت نشد 

این روزا باز یه خستگی و خوره ی فکری افتاده به جونم . سعی می کنم بهش بی تفاوت باشم و انگیزه  ی فعالیت داشته باشم . گاهی وقتا صبرم لبریز میشه ،اما همش به خودم میگم صبر کن life is full of ups and downs   برای هر کسی که به هدف های بزرگ فکر میکنه این مشکلات هست. موقع خوشحالی تو و دیدن نتیجه ی کارات میرسه فقط صبر کن ،برنامه بریز، حرکت کن و یاد بگیر . درسته مملکت مزخرفه درسته اینجا رو نمی تونم تحمل کنم اما مطمئنم که بالاخره نوبت منم میرسه. 

+ شنیدم آزمون تافل و ایلتس شده6/5 میلیون.... این خودش یه غم بزرگه .

+ دو جلسه از کلاس زبان مونده که هر دو امتحانه . منتظرم تموم بشه تا خودم بخونم وسطحمو بالا ببرم برای اموزشگاه جدید.

+ درسم هم سرعتش بالا رفته و تا قبل عید باید تمومش کنم و بعد عید جمع بندی و کلی تست .

+ گاهی وقتا فکر میکنم خب همین رشته ی قبلتو ادامه بده . ولی میگم چرا باید خودمو دوباره درگیر چیزی کنم که براش ساخته نشدم.

+ امروز اولیین سالگرد وبلاگمه . هیچ وقت یه سال دووم نمی آوردم تو هیچ کدوم وبلاگام .این به این معنیه که اینجا موندگار شدم 

اخر سال پرماجرا

دو ماه اخر سال 2018 واقعا فشرده و سخت بود از دعوا تکلیف نداشتن سر درس و خونه و همه ی مشکلات بالاخره به یه ارامش کوچیک رسیدم.

اهداف سال 2019 رو نوشتم  و سعی می کنم امسال حداکثر 80 درصدشونو انجام بدم. 

برنامه مو متمرکز کردم روی زبان و درس .

البته این ترم زبان تموم بشه دیگه به صورت خوخوان میخونم . این موسسه اونجور که میخواستم نبود . یه سری  فعالیت ها رو حذف کردم و موکول کردم به بعد کنکور و خودمو از کارای ریز ریز که وقت کش بود و به هدف اصلیم صدمه میزدو گذاشتم کنار .

6 ماه وقت دارم تا کنکور و متاسفانه هنوز هیچ ...


home sweet home

عجب هفته ای گذشت.

شب یلدا که جناب شوهر اومد و داستان درست کردن همیشگی برادر کوچک .

فردا صبحِ شب یلدا با جناب شوهر رفتم به دیارش تا تکلیف خونه مشخص بشه و خوشبختانه شد .بالاخره خونه خریدیم .یه آپارتمان نقلی و خوشگل .

کلی ونگ ونگ بچه ی خواهر شوهر هنوز تو گوشمه .درس درست و حسابی هم نخوندم ولی یکی از بزرگترین مشکلاتمم حل شد. 

کلاس زبان 3 جلسه غیبت کردم .این ترم تموم بشه دیگه نمیرم تا وقتی برم خونه ی جدید. تیچر قبلی که نصفشو خارج بود و هر دفعه یه نفرو اوردن،این ترمم که فقط سرش تو گوشیه .خیلی بی نظمه این موسسه ی داغون کیش. از همه بدتر لهجه ی بریتیش یاد میده ،منم امریکایی دوست دارم حرف بزنم.

اینجوری 100 درصد وقتمو رو درس میزارم تا بتونم تو همون شهر که رتبه 3رقم میخواد قبول بشم.

از این هفته باید بورس رو هم شروع کنم که عقب افتادم .

چند تا ebook هم خوندم تو این مدت که بیشتر درمورد برنامه ریزی و این حرفا بود .