نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

روزای خوب و بد

این روزا حالم هم خوبه هم بد 

یعنی بیشتر بده و بعضی وقتا خوب

بد به خاطر وضع مملکت و غرغرای خانواده به خاطر بی مسئولیتی خانواده ی همسر که این وسط به من چه ربطی داره !!!!! قشنگ حس می کنم که دیگه تو خونشون اضافه م .

اما دو جلسه باشگاه خوب بود

اولی رو ساعتشو اشتباه رفتم و دومی هم تشکیل نشد. ولی مربی اونجا با گیاهخوار بودن من خیلی حال کرده بود .

بعد باشگاه رفتم عضو کتابخونه شدم و کتاب گرفتم . اینم بهونه ی فرار از خونه .

 میخوام نمایندگی یه شرکت مواد غذایی رو بگیرم. امیدوارم مانعی سر راه نباشه.

کاش چیزایی که تو ذهنمه عملی بشه . 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد