نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

علی مردان خان

دو سه هفته ی پیش روز جمعه که معمولا اتاقمو مرتب می کنم یه کتاب صوتی تقریبا موزیکال گذاشتم چند سالی بود که میخواستم گوش بدم . 

اسمش علی مردان خان بود و فکر کنم مال قبل از انقلاب بود . داستان خانواده ای که بچه دار نمیشدن و در اخر با هر روشی که شده  صاحب یک پسر شدن.

علی مردان خان به خاطر تک بودنش و عزیز دردونه بودنش تبدیل شده بود به یه بچه ی گستاخ که همه از دستش کلافه بودن . معلم علی مردان خان پدر و مادر بچه رو مجبور می کنه که مدتی مسافرت برن تا بچه رو ادب کنه که این کار موثر بود و باعث شد علی مردان خان درست تربیت بشه . 

اما...

کم نیستن علی مردان خان های دوروبرمون 

یکیش برادر کوچیک من که از بس لوسش کردن الان یاغی شده و هر کاری بخواد می کنه و هیچ کس هم حریفش نمیشه . حتی وقتی بوی گند سیگار میده کسی چیزی بهش بگه شروع می کنه هوار هوار کردن و چیزی رو شکستن . 

باورتون نمیشه ولی دلم میخواد یه بلایی سرش بیاد که ماه ها بشینه تو خونه یا بیمارستان که حالیش بشه با وحشی بازی به هیج جا نمی رسه.

البته به مامان بابام گفتم که بچه کوچیکتون اخر و عاقبت خوشی نداره .

اصل ماجرا اینه که به بچه هاتون محبت کنید ولی لوس بارشون نیارین که پس فردا ازتون طلبکار باشن .

+ کاش جامعه و خانواده ها بدونن دارن چه نسلی رو برای آینده آماده می کنن. دهه شصتی ها که تو جنگ تموم شدن . ما دهه هفتادی ها که بدبخت شدیم. تو سری خوردیم از دهه شصتی ها و دهه هشتادیا واسمون شاخ شدن . دهه هشتادی ها هم که تو ایستاگرام مشاهده شون می کنین. 

آخر و عاقبت مملکت چی میخواد بشه ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد