نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

از کارم متنفرم

کار من با اینترنت و اتوماسیون و نامه زدن و این مزخرفاته . برای کارم احتیاج به مجوز هایی دارم که از تهران صادر میشه .برای این بخش مهمی که مجوز میده و کارش زیاده  کل سازمان به اون بزرگی فقط دو نفرو گذاشته .دو نفری که فوق العاده خودخواهن و اگر سوال بپرسی زورشون میاد جواب بدن. یه خورده خنگ هم تشریف دارن مثلا بعضی موردها دوتا مجوز میخواد و فقط یه دونه مجوز میدن .  برای اون یکی مجوز من به  اختصار مثل خودشون علامت سوال پیغام میدم  جالبه که خودشون هم هر چرتی با هر لحنی  که بخوان تو متن پیام مینویسن ولی زنگ زدن به کارفرما که  چرا این کارمندت علامت سوال میزاره . کارفرما هم میگه اونا بالادست ما هستن و میتونن لج کنن و کار ما رو عقب بندازن . خب اولا غلط میکنن . دوما من با ارباب رجوع مستقیم در ارتباطم وقتی همش میپرسه بیمه ش چی شد و به خاطر تاخیر تهران من باید چپ چپ نگاه کردنشونو تحمل کنم . خاک تو سر مملکتی که کارمندای یه  سازمان به درد نخور با استفاده از پستشون میتونن زور بگن و باید تملقشونو بگی .چند ماه پیش یکی از همین کارمندا کارشو ول کرده بره ناهار بخوره در حالی که ساعت کارشون پیوسته و بعد از کلی معطل نگه داشتن من با عصبانیت میگه رفتم ناهار بخورم .کارد تو شکمت بخوره .طرف رو مخ من رفته تو رفتی غذا کوفت کنی . از طرفی همین سازمان یه یکی دیگه از شرکتا قرارداد داره . قانونا باید اخر اردیبهشت قرارداد تموم میشه ولی به خاطر کرونا دو ماه دیگه تمدید کردن. کاش بگذره که هر روز اعصاب خوردی واسه اعتراضاشون دارم.از ظهر تا حالا اعصابم خورده به هیچ کاری نرسیدم . نه غذا درست کردم ه در خوندم نه کارای خونه روانجام دادم فقط به خاطر یه مشت بیشعور . واسه ملت همیشه ناراضی. من چقدر احمقم که کلی انرژی و پیگیری واسه کسایی میکنم که لیاقت ندارن . خوبه مثل بقیه ی کارمندا بفرستمشون پی نخود سیاه ولی وجدان لعنتیم نمیذاره  .اخرشم این مزدمه . نمها سوالی که ا این دنیا دارم اینه که چرا تو این موقعیت جغرافیایی و زمانی قرار گرفتم . چرا؟؟


+ نزدیک غروبه و یه روز بی بازده داشتم . یه کم ورزش کنم و یه دوش بگیرم . شاید حالم بهتر شد و به کارام برسم. شب هم برم بیرون یه هوایی بخورم .

به قول معروف : از ادمای این شهر(کشور ) بیزارم 

نظرات 2 + ارسال نظر
عابر پیاده سه‌شنبه 17 تیر 1399 ساعت 01:04

سلام،
شما آدم فوق‌العاده‌ای هستید، به شما تبریک می‌گم...
در سراسر وبلاگ‌های فارسی زبان، هیچ کس به نظری که «هستی» گذاشته، مانند شما جواب نمی‌دهد.
من نظر ایشان را که خواندم، انتظار پاسخی تند و تیز و با پرخاش را از سوی شما داشتم.
آفرین بر شما.

سلام شما لطف دارید
پرخاش کردن نه تنها چاره ساز نیست بلکه مشکلاتی شاید غیرقابل جبران هم به وجود بیاره
اگر هر کدوم از افراد جامعه بتونه کمی جلوی خشمشو بگیره ما شاهد پیشرفت فوق العاده ای تو کشورمون میشیم

هستی پنج‌شنبه 1 خرداد 1399 ساعت 12:54

سلام من خیلی اتفاقی ادرس وبلاگتون رو توی یه وبلاگ دیگه دیدم . چند صفحه از وبلاگتون رو خوندم خوبه که هم درس میخونین هم کار میکنین و اینکه خاطراتتون رو اینجا به اشتراک میذارین اما یه نکته : به شدت به شدت به شدت آدم منفی گرایی هستین و باعث میشه این انرژی منفی به خواننده مطلب هم سرایت بشه و دیگ رغبتی برای خودن نداشته باشه و چه بسا اون روزشم کلا خراب بشه . روی این بعد از زندگیتون کار کنین اینطوری هم حال خودتون بهتر میشه هم اطرافیان و هم خواننده وبلاگ....

از نظرتون ممنونم . بله خودمم قبول دارم . منفی نگری من جلوی خیلی از موفقیت هامو گرفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد