نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

وقتی همه چی به خاطر کرونا به هم میریزه

من اعتقادی به فال و طلسم و جادو این چرت و پرتا ندارم ولی نمیدونم چرا هروقت میخوام کنکور بدم یه اتفاقی می افته. از مرگ اعضای نزدیک فامیل و ... 

امسال هم کرونا اومده . کنکور رو میخوان برگزار کنن . از اونجایی که هفت ساله مشکل تنفسی پیدا کردم  و دارو و  اسپری مصرف میکنم  دو دل  هستم برای شرکت کردن .

میترسم که مبتلا بشم و اونوقت نمیدونم چه بلایی سرم میاد . همینجوری تو حالت عادی نمیتونم نفس بکشم  اگر مریض بشم فکر نکنم به سه روز بکشم .

از استرسش یه هفته س درس نخوندم. از یه طرف میگم برو امتحان بده و شانستو امتحان کن ولی این ویروس لعنتی خیلی سریع و راحت منتقل میشه ،کسایی بودن که با مراقبت های زیاد هم مبتلا شدن . از طرفی هم میگم یه سال خودمو بندازم عقب . خب من 27 سالمه چقدر دیگه باید عقب بندازم .خیلی گیج و عصبانی ام. تنها راه از ایران رفتنم درس خوندنه که اونم اینجوری شد.

حس میکنم سردرگم ترین ادم دنیام....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد