نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

جبر جغرافیایی

حدودا دو ماهه که اینجا چیزی ننوشته بودم. کلی حرف دارم که خودمو خالی کنم .نمدونم از کچا شروع کنم . خب تصمیم گرفتم که از کار فعلیم بیام بیرون چون بردگی کامل بود و اختیار عملی نداشتم. تا اخر آبان هستم و بعد خلاص . شاید هم برم خود بانک . از بیمه  که خیری به ما نرسید .

فعاا دارم نسخه خونی یاد میگیرم. ایران یعنی جایی که برای یه لقمه نون باید پا روی خواسته ها و استعدادهات بذاری. نمیدونم میتونم تحمل کنم یا نه. من ادم بلند پروازی ام .هنوز شوق رسیدن به ارزوهام تو وجودم شعله میکشه . اما ...

تنها نامجو تو ذهنم میاد:

- این که زاده ی اسیایی رو میگن جبر جغرافیایی/ اینکه لنگ در هوایی ، صبحونه ت شده سیگار و چایی

نظرات 2 + ارسال نظر
اسیه پنج‌شنبه 29 آبان 1399 ساعت 08:07

منفی فکر نکن تا به منفی مبتلا نشی همه جااسمان همین رنگ استعدادی که خودش شکوفانشه به چه درد میخوره؟مارادونا رو ببین به اون میگن مستعد یا داوینچی یاونگوگ

نظرتون کاملا درسته
اما یه سری عوامل دست خودمونه و یه سری چیزا خارج از کنترل ماس
مشکل اینه اون چیزایی که خارج از کنترل ماس خیلی زورشون بیشتره
همیشه استعداد کافی نیس
درسته پشتکار و خوشبینی از عوامل مهم موفقیته

کوهنورد دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت 06:48 http://1kouhnavard.blogsky.com

واقعا جبر جغرافیایی شامل ما شده. نه تنها جبر جغرافیایی حتی جبر تاریخی هم هست.
بدترین زمان ممکن در بدترین جای ممکن به دنیا اومدیم و اگه اسمشو زندگی بذاری، داریم زندگی میکنیم.

کاملا صحیح

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد