نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

تغییرات جدید

امروز که چهارشنبه س روز تعطیلیمه و تا شنبه سرکار نمیرم . ظهر مددکار دایره زنگ زد که دارن میزاتونو یه جای دیگه منتقل میکنن تو کشوییت چیز شخصی نداری ؟؟ گفتم نه .. اینم از رییس جدید نیومده انداختمون بیرون. از این کارش خوشم میاد وقتی بیشتر فکر میکنم میبینم خیلی هم به نفعم شده. دیگه سرخر ندارم بیاد بالا سرم که فضول کارم باشه و یا توقع کنن که برای رفیقاشون پارتی بازی کنم .تا اونجایی که میدونم جایی که میریم کسی نیس.  میتونم اخر ساعت اداری که دیگه کاری نداریم یه کم درس بخونم . 


+اینجا طوفان وحشتناکی هست . کی از این شهر میرم و راحت میشم.

+ امروز نشستم یه نگاه به pdf کتابای تست انداختم و دیدم که همشون درس به درسن و خیلی وقت میگیرن .واسه همین همشون پاک کردم و کتابای جامع جدید دانلود کردم. بلکه این یه ماه معجزه بشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد