نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

هرج و مرج اداری

صبح با اینکه میدونستم جامونو عوض کردن با این حال رفتم  به جای قبلی ولی داخل نرفتم. بعدش رفتم بالا و به اون یکی همکار پیام دادم که کجایین 

گفت بیا همونجا.  رفتم و دیدم همه چی عوض شده و اون کار قبلی من هم کارمندش که خواهر رییس قبلیم میشه هم برده تک و تنها یه جای دیگه. دلم خنک شد .

نشستم پشت یه سیستما که هنوز کارمندش نیومده بود. حدود نیم ساعت . تعجبم که از چهارشنبه ی گذشته تا حالا چرا سیستما رو وصل نکردن .تا حدود نه و نیم اونجا بودم و دیدم فایده نداره و قرار نیس تا ظهر وصل بشه .اومدم خونه و شوع به کار کردم .یه ساعت کند کار کردم و بعد فهمیدم چون فیل.تر. ش.کن وصله سایت کند کار میکنه و چقدر وقتم هدر رفت. اینم از روز کاری امروز .

نیم ساعت صبح درس خوندم و الان باید برم سر درسم. + یه ماه دیگه مونده ....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد