نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

گاهی ادم چه مرگش میشه؟

دیدی ادم یه وقتایی نمیدونه چشه؟

انرژی و حوصله نداره هیچ کاری بکنه ، حتی کارای مورد علاقشو؟ دلش میخواد به زمین و زمان گیر بده؟بعد کل روزش همین جوری بگذره و اخر روز حرص بخوره که هیچ کار مفیدی نکرده ؟

دیروز همچین حسی بودم و از خودم بدم اومد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد