نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

بی برنامه و بی مسئولیت

امروز  دومین روز از تعطیلیه .

دیشب خانومی که قرار بود باهاش برم آموزش رانندگی(10 ساله که گواهینامه دارم  اما رانندگی نکردم) گفت فردامیخوای بیای ؟ گفتم اره و چه ساعتی ؟ منم برنامه ی فردامو که نوشتم این کارو اضافه کردم اما اون خانم تکست نداد که چه ساعتی . کلا درستجواب پیام هامو نمیداد . منم تصمیم گرفتم که دیگه جوابشو ندم و برم دنبال یه مربی دیگه. واقعا خجالت آوره .انگار مردم بیکارن که هر موقع این افراد دستور دادن کاراشونو انجام بدن. خیلی عصبانیم .اما مهم نیست تا اخر سال حتما اوکی میشم.فردا رو حسابی خودم تمرین میکنم.

ازامروز برنامه کاهش  وزنمو جدی دنبال میکنم تا عید به وزن هدفم برسم.

تایمی زیادی برای کنکورندارم.الانم تایم اموزش رانندگیمو میرم درس میخونم.به هر حال باید یه جوری جبرانش کرد.

ناهار هم یه چیز راحت مثل شامی کباب درست میکنم به صورت رژیمی

فایل های زبان روی هم مونده و باید تا آخر سال تمومش کنم

عصر هم باید بریم جایی مراسم تا شب هستیم .

خونه مرتبه خیالم راحته وکاری نیست .

یعنی تمیز نگهداشتن خونه کلی تو وقت آدم صرفه جویی میکنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد