نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

واقعا کارای بهداشتی سخته

 برادر کوچکترم که مرزبان هست دچار بیماری ای شده به اسم سینوس پیلونیدال . خب طبیعتا پشتش زخم بازه. اومده خونه . مامان رفته مسافرت و امروز من مجبور شدم که پانسمانش رو عوض کنم . به قدری از این کارها متنفرم که نمی تونم بهش فکر کنم از طرفی از محیط های بهداشتی مثل بیمارستان خوشم نمیاد . حالا من چه جوری برای رشته های پزشکی و مربوطه بخونم با این اوضاعم . یعنی چه جوری قبول کنم که میتونم این کارو بکنم؟

ای بابا ببین چه گیری افتادیم ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد