نوشته های یک مسافر
نوشته های یک مسافر

نوشته های یک مسافر

Toy Story toons : Hawaiian Vacation

انیمیشن توی استوری ،تعطیلات هاوایی رو داشتم می دیدم که توش هم شخصیت های باربی و کن بودن . در اصل داستان از قراره که کن برنامه ریزی می کنه که اولین بوسه ی عشقشون رو توی هاوایی با کلی تفریحات انجام بده . که صاحب عروسکا هیچ عروسکی رو از جمله باربی و کن رو نمیبره . 

دوستاشون وودی و .... برای اینکه کن ناراحت نشه توی همون خونه و اتاق محیطی شبیه به هاوایی درست می کنن که برنامه ها رو اجرا کنن و در کل داستان خوب پیش میره.

چیزی که برای من جالب بود اینه که در انیمیشن سازی سعی می کنن که عادات و کارهای خوب رو از همون سنین پایین به بچه ها آموزش بدن. اصل نکته ی انیمیشن اینه که بتونی حتی اگر تمام شرایط رو نتونی فراهم کنی بازم به کمک دوستت بیای و نذاری که احساس بدی بهش دست بده و ناامید باشه .

خب توی فیلمای ایرانی  زیاد از این عناصر استفاده ای نمی کنن تا فرهنگ سازی کنن یا روش مناسبی رو اجرا نمی کنن. به خاطر همینه که خیلی هامون ازجمله خودم زیاد دور و بر سینما و تلویزیون ایران نمیریم. فیلمهای هالیوودی ، داستان های قوی تر و جذاب تری دارن .

واقعا کارای بهداشتی سخته

 برادر کوچکترم که مرزبان هست دچار بیماری ای شده به اسم سینوس پیلونیدال . خب طبیعتا پشتش زخم بازه. اومده خونه . مامان رفته مسافرت و امروز من مجبور شدم که پانسمانش رو عوض کنم . به قدری از این کارها متنفرم که نمی تونم بهش فکر کنم از طرفی از محیط های بهداشتی مثل بیمارستان خوشم نمیاد . حالا من چه جوری برای رشته های پزشکی و مربوطه بخونم با این اوضاعم . یعنی چه جوری قبول کنم که میتونم این کارو بکنم؟

ای بابا ببین چه گیری افتادیم ....

تموم شد

خوشبختانه این هفته خیلی چیزا تموم شد هم قالی مامان هم یک دور درسای من حالا به هر روشی که خونده شد 

یکی دوروزه رفتم تو کار دوره کردن که بسیار مشعوفم 

دیروز کارای گواهینامم رو کردم که شش ماه از تاریخش گذشته بود و پارچه برای لباس عید خریدم  ( البته مدل لباس یه سارافن بلند بی آستین گل گلیه با کت مشکی روی سارافن ، که پارچه ی گل گلی پیدا نکردم  یه جور پارچه ی حروف نویسی شده س ..... در کل قشنگه ..... گل گلی رو هم بعدا می خرم 

+ من هیچ وقت تو عمرم درسی رو مرور نکردم و واسه همین سختمه کلا این پروسه ی مرور 

+ولی تست زدن رو دوست دارم 


هیچ وقت تکلیفم با خودم معلوم نیس

این چند وقته چندتایی فیلم دیدم (کاش آدم مادرزادی همه ی زبونا رو بلد بود )

از زیبای خفته تا tears of steel  

البته مجبورم پاک کنم چون حافظه ندارم و خرید هارد اکسترنال هم به صرفه نیس با این اضاع مالی و بی پولی 

البته فیلم های خوبو نگه میدارم مثل مجموعه ی x men  یا دزدان دریایی کاراییب یا بیشتر فیلم های جانی دپ

بگذریم درسا هم هم فقط 4 تاش مونده تا بخنم و برم سر دوره و تمرین و تست حسابی 

البته می دونی اردیبهشت 25 ساله میشم و فکر می کنم چرا باید دوباره کنکور بدم ؟

راستش بازرگانی خودم بدون داشتن علاقه ولی بیتر عاشق کارهای تحقیقاتی هستم مثل کارهای آزمایشگاهی درباره ی ژنتیک یا درمان بیماری ها . کمتر به کارهای مهندسی علاقه دارم . 

یه دلم میگه برو بازرگانی ادامه بده دوسال ارشد می خونی و میری دکترا رو اپلای می کنی و میری بدون اینکه به 30 سال برسی 

خب با اوضاع من که هنوز زبان و مشکل دارم اونم توی اسپیکینگ و لیسنینگ و اینکه علاقه ای به تجارت ندارم و اینکه اپلای کوفتی هم پول میخواد و یه قرون تو حسابم ندارم 

از طرفی میخوام یه رشته ی مربوط به تجربی بخونم . پزشکی خوبه ولی 7 سال با 2 سال طرحه که میشه نزدیک ده سال با همه ی گرفتاری هاش 

از طرفی هم رشته های علوم پایه مثل ژنتیک و سلولی مولکولی و این چیزا رو دوست دارم ولی از سه تا رشته ی پرستاری و مامایی و علوم آزمایشگاهی اصلا خوشم نمیاد .

در کل یه رشته ی تحقیقاتی زیستی که راحت بتونم اپلای کنم و اونجا کار کنم.


شاید این آخری و دائمی باشه

وبلاگ نوشتن من ماجراهایی داره

یه بار کلی مینویسمو یه نفر سیریش میشه که مجبوری حذف کنی

یه بار هم خودم خرابش می کنم 

یه بار تکلیفم با خودم مشخص نیس 

کلا زیاد درگیری دارم  با خودم

اما هیچ کجا مثل وبلاگ خود آدم راحت نیس

نه اینستا نه توییتر نه بقیه ی شبکه های مجازی به راحتی وبلاگ نوشتن نیس 

به هر حال اینجا نوشتنم فقط یه دلیل داره اینکه خودمو از همه چیز خالی کنم ،از شادی و غم ،از اتفاقاتی که افتاده،از کارایی که می کنم،از هدفم و خلاصه همه چیز 

شاید کسانی گذرشون به این وبلاگ بیفته که امیدوارم بعضی مطالب براشون مفید باشه 

به هر حال برگشتم به خونه ی اصلیم .