همیشه فکر میکردم خانواده ی خودم بی فکر و بی برنامه ن و زیاد از چیزی رو از قبل مشخص کردن خوششون نمیاد تا اینکه ازدواج کردم و فهمیدم که ادمای داغون تری هم وجود دارند . خب از تعارف زدن هم خوشم نمیاد چرا دروغ بگم . به هر حال مهم نیس همه جای دنیا این ادما هستن .
دیروز رفتم کتابخونه و درس خوندم . اگه هر روز برم حتی نصف روز میتونم بودجه بندی ازمونا رو تموم کنم . مرغ عشق ابیم حالش خوب شد.خوشحالم.
مسافرتمونم به لطف خانواده م اصلا طبق برنامه پیش نرفت .دیگه عادت کردم .
دندونام باید درست بشه اما دریغ از یه قرون پول .
اخبار سیاسی و... رو دنبال نمیکنم و اعصابم اروم تره . به درک که قراره چی بشه .
چقدر چرت و پرت میگم . همش از بی حوصلگیه . برم به برنامه م برسم .
پیاده روی ها و ورزش ها و رژیم غذایی تو این ده روز تاثیر خیلی خوبی داشته، درسته که هنوز راه زیادی دارم ولی برنامه م تا عید نوروزه که حدود ده کیلو به تدریج کم کنم.
یه مسافرت پیش رومه و بیش از هر چیزی بهش احتیاج دارم تا مغزم استراحت کنه برای شروع قوی تر. یکی از هم اتاقی های خوابگاه چند روز پیش پیام داد و گله کرد که سراغی ازش نمیگیرم و وقتی باهاش حرف زدم شروع کرد از زمین و زمان غرغر کردن .پیچوندمش و گفتم شرایط برای همه سخته .یه جورای از دستش خلاص شدم .گفته بودم حوصله ی ادمای غرغرو و منفی نگرو ندارم . نمیخوام گند بزنن تو انرژیم .واسه موفقیت نیاز به ادمای مثبت دارم.
تو خونه درس خوندن سخته .چون تنهام زیاد فکرم پرواز میکنه .بعد از مسافرت هم میرم کتابخونه .غذا هم روز قبلش درست میکنم و میذارم که بابت اون مسئله ای نباشه.
یکی از دوستام زبانش ضعیفه . یه مقاله داده که ترجمه کنم .درسته مربوط به رشته م نیس و قبول کردنش ریسکه ولی باید سطح زبانمو یه قلقلک بدم تا انگیزه م قوی تر بشه برای تقویت و تسلط به انگلیسی .اموزش زبان های دیگه رو هم گذاشتم کنار و چیزای دیگه تا بعد کنکور.به این میگن تجربه گرفتن از اشتباهات . اهمیت میدم به اولویت هام .وقتی رشته ای که خواستم قبول شدم بقیشو در کنارش یاد میگیرم . انرژی باید روی یه هدف متمرکز بشه .
هوا شده همون چیزی که میخوام .خنک و ابری . اگه انتخابی باشه من پاییز و زمستونو میزاشتم رو تکرار .شایدم دو فصل اول بهارو هم اضافه میکردم.
کتابی که این روزا شروع کردم ، ایین زندگی از دیل کارنگی هست که تو تایم مسافرت میخونمش.
اموزشگاه زبان هم از اواخر پاییز میرم .احتیاج به پارتنر دارم که تو اسپیکینگ بهتر بشم که ندارم.
دو تا ازمون اول سنجشو نتونستم بگیرم چون با برنامم تداخل داشت و البته وقت نمیکردم مباحثشو تموم کنم .
دلم میخواد سال دیگه این موقع اون نتیجه ای که میخوام و به دست بیارم و مخصوصا به اون کسایی که همش میگفتن تو هیچی نمیشی نشون بدم که این منم همون که باورش نداشتید و شکست و افسردگیش خوشحالتون میکرد . و از همه مهمتر مامانم دستم از سرم برداره که این ازمونای مزخرف استخدامی شرکت کنم.
الانم باید خونه رو تمیز کنم و وسایلو جمع کنم .
آبی(مرغ عشق نر ) چند روزه حالش خوب نیست و خیلی نگرانشم .
مهمون داری واقعا سخته ، حتی اگر خانواده ی خودت باشه .نتونستم به هیچ کاری برسم . قراره اخر ماه بریم مسافرت با همین خانواده . خب با شناخنتی که ازشون دارم قشنگ آدمو حرص میدن .یه مشکلی که دارم اینه که نمیدونم بچه هارو به کی بسپرم . خوبه خودش دیده مردم میرن مسافرت پرنده شونم با خودشون میبرن اونوقت من اینا رو کجا بذارم. حالا خوبه جایی هم نمیگیرن .
یه ebook داشتم به اسم common mistakes in english که نویسنده ش T.J.Fitikides هست . پرینت گرفتم و روزی یک صفحه میخونم .خیلی خوب توضیح داده مثلا فرق بین angry whit و angry at چیه. چیزایی که تو کمتر کلاس زبانی یاد میدن .بیشترین ضعف من تو انگلیسی اسپیکینگ هست و از اونجایی که کسی رو ندارم تا باهاش تمرین مکالمه کنم باید یه فکری به حال خودم بکنم .نه اینکه کسی نباشه، هست خیلی هم خودشو عاشق یاد گرفتن زبان خارجی میدونه ولی سختشه که بخواد دو کلمه حرف بزنه.
ادم اگه بخواد کاری بکنه باید با جون و دل انجام بده .
به آزمون اول نمیرسم خیلی هم ناراحتم .خیلی با خودم کلنجار میرم که دیر نیست برای دوباره درس خوندن .دو دقیقه هم که پیجای کنکوریو باز میکنه عکس یه پیرمرد یا پیرزن کنار چند تا بچه گذاشتن مسخره می کنن. یعمی تو این مملکت اگر اراده کنی واسه شروع هر کاری دیگران با هرروشی میخوان منصرفت کنن حتی با مسخره کردن و لودگی . و چقدر تحمل و طاقت میخواد تا جلوی همشون وایسی و به متلکاشون اهمیت ندی .
موهامو کوتاه کردم و نفس راحت کشیدم و وایسادم جلوی مادرشوهری که میگفت زن باید موهاش بلند باشه و شوهر موی بلند دوست داره و چشمش میره دنبال زنای مو بلند .قضیه ای که سر مو رنگ کردن هم داشتم .
زن بودن سخته خیلی سخت ...
بالاخره تونستم درست و درمون برنامه ریزی کردن رو یاد بگیرم .گرچه اجرا کردنش سخته حالا چه سخت باشه چه اسون . هر کاری اولش سخته .
درسام پیش میره خوشبختانه .استفاده از گوشی و فضای مجازی کم شده .این خودش موفقیت بزرگه . کم کم دارم از لحاظ روحی بهتر میشم و توانایی بیشتری برای مقابله با افسردگی ببیشتر میشه . سعی میکنم خودمو مشغول کنم با درس و بیزنس یاد گرفتن و زبان خارجه و کتاب و ....
فقط مونده کم کم از خونه هم بیرون بزنم و اینقدر گوشه گیر نباشم . یه راه حل برای بهتر شدن توانایی ارتباطم.خیلیا رو انفالو کردم .دیدن پست های تکراریشون که همش به گشت و گذار و به رخ کشیدن آشپزیشون هست و مدام از اقاشون عکس گذاشتن فایده ای برای من نداره. خب اینستاگرام همینه برای شیر کردن عکس و فیلم ها . ولی اینستاگرام ایرانیا شده عکس و کلیپ غم و فان -یه مشت دیوونه ی اینستاگرامی که البته باهوشن که با خل و چل بازیاشون با تبلیغ کردن پول میگیرن -یا استوری و لایو از جاده با یه اهنگ غمگین. نمیگم اینا بده ولی نه هرروز . البته اینکه زندگی هر کسی به خودش مربوطه قبول ولی وقتی تو دعواهاتو یا حال منفیتو تو فضای مجازی میزاری طبیعیه که وقتی کسی اینو میبینه حس و حال بدی به ادم دست بده .
حدود 5تا6 کتاب برای مهر ماه برنامه ریزی کردم .میدونم کمه ولی از هیچی بهتره .
یه کتاب صوتی گوش دادم به اسم ادم مغرور از مجموعه اثار چخوف . یه جورایی از غرور خوشم اومد . ادم مغرور قصه باعث شد که مجبورم نیستم خودمو برای کسی تعریف کنم و هر کسی اهمیت نداره که خودمو بهش ثابت کنم .
+جمعه رفته بودم خونه ی مادر شوهر . به تمام معنا روز مزخرفی بود . سعی میکنم کمتر برم .تازگیا همه جوره سعی میکنه آزارم بده. از بچه دار شدن تا خیلی چیزای دیگه .
دارم یه کتاب میخونم درباره ی اهمال کاری ( امروز نه ،فردا انجامش میدهم نوشته ی محمد مهدی دهقان) . یکی از عوامل موفق نشدنم اینه که همش کارامو به روای دیگه موکول میکنم . تنبلی از بدترین خصوصیاتیه که دارم .سعی میکنم به برنامه هام متعهد باشم و براشون وقت تعیین کنم و ...
دارم کمتر خرج کردن رو هم یاد میگیرم . خرید نکردن خیلی سخته ولی خوبیایی هم داره مثلا پولت جمع میشه و باهاش کار مهمتری انجام میدی یا مصرف گرایی هم کمتر میشه که باعث میشه محیط زیست کمتر اسیب ببینه .
استفاده از شبکه های اجتماعی هم داره کمتر میشه . هیچ کدوم هم به اندازه ی اینستاگرام حال به هم زن نیست .
درس خوندنم شروع شده و امسال مطمئنم به اون چیزی که میخوام میرسم.
+ یه بوک استور پیدا کردم خیلی کوچولو .کتاب های مشهور رو به زبان اصلی میفروشه حتی دست دوم .
+ فایل اموزش هایی که لازم دارم رو اماده کردم و کلی ذوق دارم تا یاد بگیرم . ارزش ادم به دانسته هاش و عمل به اونهاس