تولدم گذشت و 27 ساله شدم . نزدیک سی سالگی حس عجیبیه . نمیخوام مثل عموم فکر کنم که دیگه پیر شدم . من هنوز بچه ندارم و هیچ اشکالی هم نمیبینم. با اینکه از هر طرف بهم فشار میارن پس کی میخوای بچه دار بشی و این حرفا ، اصلا برام مهم نیس . ایرانیا با این طرز تفکر تولید مثل میکنن و بعدا از نتیجه کارشون زندگیشونو زهر میکنن . بچه دار شدن الکی نیس .
این روزا فقط با سر کار رفتن و درس خوندن روزام طی میشه . دو تا کتاب دیگه بیشتر ندارم که همه ی درسا تموم بشه و بعدش میرم سراغ تست و مرور .نصف برنامه هام به خاطر کرونا به هم ریخته . وزنمم کم نمیشه . تمام این عوامل باعث میشه که عصبی بشم . اما به خودم میگم زمان همه چیزو درست میکنه تو فقط کار خودتو بکن .
میل عجیبی به تنهایی پیدا کردم . حتی نمیخوام یه مدت سر کار برم . از بس با یه مشت احمق باید سر و کله بزنم که مثلا از قشر تحصیلکرده هستن . اینجا برام ثابت میشه که تحصیلات شعور نمیاره.
دو سه هفته ای هست که کپسولی میخورم به اسم hair vit خیلی خوبه هم رشد موهام خوب شده هم ریزشش کم شده . البته قبل استفاده ش با دکتر مشورت کنید . من با تجویز خودم گرفتم و مشاوره از یک مسئول داروخونه .
زمزمه هایی هست که قراره دانشگاها از بهمن شروع بشه .پس با این حساب بیشتر سرکار میمونم و این یعنی پول بیشتر .
یکی از چیزای مزخرفی که سرکار باهاش مواجه میشم اینه که پرسنل پشت سر هم حرف میزنن . اصلا نمیشه به هیچکدوم trust کرد . از محیط کارم بدم میاد ولی مجبورم یه مدت دیگه باشم تا پول برای کارایی که میخوام رو داشته باشم . کنکور افتاد هفته ی اول مرداد . حدودا یه ماه عقب افتاد و خوش به حال امثال من که هنوز زیاد نخوندن .
فصل حوصله سر بریه . هوا خوبه ولی نمیشه به خاطر کرونا جایی رفت
شت به این زندگی
ایمیل ها مو که چک میکردم که دیدم فرادرس اموزش رایگان گذاشته که بتونیم مهارت های مورد علاقمونو یاد بگیریم . دلیل این کارش اینه که تو این اوضاع قرنطینه بتونیم به اندوخته ی علمیمون اضافه کنیم که بتونیم تو کار و حرفه مون هوشمندانه و با علم بیشتر کار کنیم .
اینها همش فرصته . این فرصتا رو از دست میدیم و بعد میگیم چرا زندگیمون فرقی نمی کنه
این سایتشه: فرادرس
تصمیم گرفتم ماهی 50 الی 100 تومن از درامدم رو صرف خرید کتاب کنم .
این پول به جای خرج هله هوله های پر کالری بی خاصیت بشه و باعث چاقی بدن بشه ، صرف خرید کتاب میشه .
گفته بودم که این مدت بی انگیزه و کند شدم . داشتم در موردش با یکی از دوستای دبیرستانم که هنوزم گه گاهی در ارتباطم صحبت میکردم که گفت تو چی کار میکنی و به چی رسیدی و میخواست فخر فروشی کنه که وضع من فلانه و بهمانه .... جالبه که چند سال از عمرش رو صرف نتورک مارکتینک این شرکتا کرده و هزار بار خواسته منو وارد این کار کنه . همیشه هم بهش میگم خب اخرش که چی ...بعد از این همه سال چی داری ؟ چی جوابمو میده ؟؟؟؟ اول سکوت مییکنه بعد چرت و پرتایی که تو این جلسات نتورک تو مخش کردنو تحویلم میده .
یکی از راز های موفقیت دور کردن ادمای بیخود از دوروبرمونه . چرا که با چرندیاتشون انرژی ادمو میگیرن و حاصلی جز اعصاب خوردی ندارن . گاهی وقتا باید رک بهشون بگی نه . من مجبور نیستم مثل تو فکر کنم و کار کنم .
یه مدت تونسته بودم کمتر وقت صرف فضای مجازی کنم ولی تو جریان کرونا و قرنطینه دوباره همش پای گوشی هستم . باید یه سری برنامه واسه کنترل تایم کار با گوشی بریزم .
جدیدا انرژیم خیلی کم شده .کلا حال و حوصله هیچ کاری ندارم .همه کارامو میزارم برای یه وقت دیگه . نظم زندگیم کم شده .احساس میکنم راهمو گم کردم و اصلا نمیدونم هدفم چیه . نه درس نه کار خونه نه بیزنس نه کتاب . به هیچکدوم رغبتی ندارم . چیزی تا تولد 27 سالگیم نمونده. همش حس میکنم پیر شدم و برای شروع هر کاری دیره. این حس رو اطرافیانم بیشتر بهم منتقل میکنن. میگن باید از این ادما دوری کرد ولی این ادما نزدیک ترین افراد زندگیمن که نمیشه کنارشون گذاشت .
سرعت کار کردنم کند شده .
اه که چقدر مزخرف شدم . هزار تاکتاب واسه موفقیت خوندم حالا حس میکنم همشون چرت و پرتن .
از وقتی موهامو کوتاه کردم نمیخوام تو اینه رو نگاه کنم همش میگم این چه کاری بود .همه ی خوشحالیش همون هفته ی اوله که کله ت سبک میشه.
خونه به طرز مسخره ای کثیفه .
پدربزرگ همسر اومده . رو نِروَمه .نمیتونم رفتار و کارای خودخواهیشو تحمل کنم .
روز مسخره ایه. حوصله مثبت گرایی ندارم.